Tuesday, February 25, 2014

مراحل کاشت ، داشت و برداشت در کشاورزی - قسمت اول

امروزه ابزار و وسایل کشاورزی خیلی پیشرفته شده و سختی و مشکلات قدیم از بین رفته . الان برای املاک خود ما چند روز با تراکتور شخم میزنن ، با دستگاه بذر میپاشن و  طی سال چند بار سم و کود و نهایت یکی دو روز با کمباین درو میکنن . البته این مراحل برای زمین دیم هست .
 بعد از برداشتن سنگهای زمین با استفاده از گاو آهن که به گاوهای تنومند متصل میشد شروع به شخم زمین می کردن و یک شخص قوی هم باید از پشت سر گاو آهن را نگه میداشت و با فشار به سمت پایین باعث شیار عمیق میشد کاری که روزها طول میکشید الان طی چند ساعت با تراکتور صورت میگیره

گاو آهن چوبی که بعدها نوک فلزی براش ساختن 



وسیله ای چوبی به گردن گاو می انداختن و گاو آهن را از وسط دو گاو عبور میدادن 


البته زمانی که من بچه بودم تقریبا بین مردم تراکتور استفاده میشد  و ما هم تراکتور داشتیم اما برای کسانی که وضع مالی خوبی داشتن ولی افرادی که پول زیادی نداشتن هنوز به صورت سنتی انجام میدادن . عده ای هم زمینهایشان در جایی بود که تراکتور به راحتی عبور نمیکرد مجبور به استفاده از روش سنتی بودن .
موقع شخم زدن برای سرعت کار معمولا با هم کمک میکردن و چند نفری به نوبت زمینهای همدیگر رو شخم میزدن .
یک قسمتی از املاک ما روی کوه کوری گزر بود  مامه حسین علی  و دیگران با گاو آهن اونجا را شخم میزدن 

Monday, February 17, 2014

رشته بری

در سالهای گذشته آش پختن کلی دَنگ و فَنگ داشت مثل الان نبود سریع بپری کشک ، رشته و سبزی آماده فراهم کنی . یکی دو شب باید کشک خشک رو خیس  و بعد شروع به ساییدن میکردن پوست دست داغان میشد ...
تا زمانی که مادربزرگم زنده بودن باید رشته در منزل درست میشد و الحق کار مشکلی بود . زمانی که من خیلی کوچیک بودم چند تا از خانمهای روستا میامدن و مادرم هم کمکشان میکرد ابتدا یک خمیر سفت درست میکردن که نباید ور میامد  بعد خمیر را خیلی نازک با وردنه باز میکردن و روی ساج نیم پخت میشد چندتا خانم بودن که در بریدن رشته مهارت فراوانی داشتن یکی از اونا میم طاووس همسر مشهدی عبدالرحمن (اورامان ) بود که با مهارت خاصی چند تا نان لواش نیم پخت را با هم لول میکرد و روی تخته خیلی باریک باریک برش میزد . سراسر یک ایوان  بندکشی شده بود و زیرش ملافه پهن بود  چند نفر نانهای برش زده را روی بندها میانداختن تا جلو آفتاب خشک شه ما بچه ها هم کمک میکردیم 
مشی اورامان با گوشهای بزرگ که بهش میگفتن گلیم گوش و نسبت فامیلی هم با مادر بزرگم داشت  یک تاریخ سیار بود  خیلی داستانهای تاریخی از بر بود  دسمال هوریشمی داشت که موقع سرفه جلو دهانش میگرفت ، میم طاووس زن دومش بود که خیلی عاشق و معشوق بودن ...



در سالهای آخر عمر مادر بزرگ رشته بر دیگه ای میامد دستگاه کوچکی داشت مثل ماکارونی ساز امروزی یک گلوله کوچک خمیر را اول از دستگاه رد میکرد حالت صاف و پهن میشد بعد به نسبتی که  برای آش یا پلو باشه تیغه رو تنظیم میکرد و رشته ها بیرون میامد ما هم ذوق زده رشته های خمیری را روی بند مینداختیم البته دقت زیادی لازم بود تا خمیرها بهم نچسبه ..
بعد از خشک شدن رشته ها را به اندازه مناسب خورد میکردن و رشته های باریک را آهسته بو میدادن و برشته میکردن . 
در اواخر تابستان و اوایل پاییز از هر خانه ای بوی مربا و سبزیجات مختلف پخش بود و اینروزا چنین کارایی شده خاطره